کلمه در انگلیسی
فهرست مطالب
Facebook
Twitter
LinkedIn

کلمه در انگلیسی (بررسی معنای کلمات پرکاربرد برای آموزش زبان انگلیسی)

کلمه در انگلیسی

معنی کلمه اولین قدم برای آموزش زبان است. معنای کلمات پرکاربرد در آموزش زبان انگلیسی نقش مهمی دارد. سعی ما در این مقاله بر این است که شما را با معنای کلمات پرکاربرد آشنا کنیم.

کلمات مهم در آموزش زبان انگلیسی:

معنی کلمه Conquer به زبان فارسی

معنی کلمه‌ conquer،  اثرگذار در مکالمه و آموزش زبان انگلیسی است.

کلمه conquer به معنای مفتوح است و سایر معانی این کلمه متشکل می‌شود از: تسخیر‌کردن، مغلوب‌کردن، ستاندن، فتح‌کردن، غالب‌شدن و پیروزی یافتن بر..

مترادف کلمه Conquer:

overpower, overwhelm, quell, subdue, subjugate, vanquish

مشابه کلمه Conquer:

capture, defeat, lick, occupy, overcome, overthrow, rout, seize, suppress, take, win

معنی کلمه Decide به زبان فارسی

کلمه‌ای اثرگذار در مکالمه و آموزش زبان انگلیسی می‌باشد.

کلمه Decide: حل‌کردن، قصد‌کردن، تصمیم‌گرفتن، فیصل‌دادن، فیصله‌کردن، مصمم‌شدن.

مترادف کلمه Decide:

conclude, determine, negotiate, resolve, settle, solve

مشابه کلمه Decide:

arbitrate, choose, complete, finish, seal, umpire

 آموزش زبان
آموزش زبان

 

ادامه کلمات کاربردی در زبان انگلیسی:

معنی کلمه Succeed به زبان فارسی

کلمه‌ای اثرگذار در مکالمه و آموزش زبان انگلیسی می‌باشد.

کلمه Succeed به معنای پیروز‌شدن است و سایر معانی این کلمه متشکل می‌شود از: موفق‌شدن، کامیاب‌شدن، نتیجه‌بخشیدن، بدنبال‌آمدن، بطور توالی قرار گرفتن

مترادف کلمه Succeed:

flourish, prosper, thrive

مشابه کلمه Succeed:

arrive, bloom, blossom, take, triumph, win, work

متضاد کلمه Succeed:

 تضادهای  این کلمه، fail, flop  هستند.

معنی کلمه Settle به زبان فارسی

کلمه‌ای اثرگذار در مکالمه و آموزش زبان انگلیسی می‌باشد.

کلمه Settle: حل‌کن است و سایر معانی این کلمه متشکل می‌شود از: واریز، فرو نشستن، ماندن، جا‌دادن، تصفیه‌کردن، معین‌کردن، مسکن‌گزیدن، تسویه‌کردن، فیصل‌دادن، ساکن‌کردن، مسکن‌دادن، واریز‌کردن، نشست‌کردن، مستقر‌شدن، مقیم‌کردن، مستقر‌ساختن، مقیم‌شدن، ته‌نشین‌شدن، تصفیه‌حساب‌کردن

معنی کلمه Clear به زبان فارسی

کلمه‌ای اثرگذار در مکالمه و آموزش زبان انگلیسی می‌باشد.

معنی کلمه Clear:  پاک‌کردن است و سایر معانی این کلمه متشکل می‌شود از: صریح، معلوم، ظاهر، اشکار، پیدا، باصفا، صاف، زلال، واضح، شفاف، بارز، جلی، سلیس، روان، ساطع، طاهر، توضیح‌دادن، واضح‌کردن، تمیز‌کردن، صاف‌کردن، خار‌چیدن، زدودن، روشن‌کردن، ترخیص‌کردن، تبرئه‌کردن

مترادف کلمه Clear:

  fair مترادف این کلمه است.

مشابه کلمه Clear:

straight, abstract, definite, definitive, clear, explicit, express, frank, unequivocal, precise, open, punctual, clean-cut, clear-cut , perspicuous

definite, certain, clear , active, given , apparent, determinate, intelligible , assignable, overt

جهت مشاهده ویدیوهای آموزشی اینجا کلیلک نمایید.

اینستاگرام مرکز زبان هیراد

مشاوران ما در مرکز زبان هیراد هم اکنون آماده پاسخگویی به سوالات شما دراین زمینه می باشند.

ارتباط در واتس اپ: کارشناسان آنلاین

 

ساعت کاری این بخش: 9 الی 20:30

Leave your thought here

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاوران ما در مرکز زبان هیراد هم اکنون آماده پاسخگویی به سوالات شما می باشند.

ارتباط در واتس اپ: کارشناسان آنلاین

ساعت کاری این بخش: 9 الی 20:30